کد مطلب:316797 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

زرگر سیاه شد
علامه ی ارومی در كتابش می نویسد كه:

نصیرالدوله مناره ی حضرت اباالفضل علیه السلام را طلا گرفت، ولی زرگری كه متصدی بود، طلای بد مصرف كرده بود، و طلاها بزودی سیاه شد.

چون زرگر از بغداد به كربلا آمد و داخل صحن شد مضطرب شد و رنگش پرید و رویش سیاه شد و مرد.



بر عهد خود ز روی محبت وفا نكرد

تا سینه را نشانه ی تیر بلا نكرد



در كارزار عشق چو عباس نامدار

جان را كسی فدای شه كربلا نكرد



تا داشت جان ز جانب مقصد نتافت رخ

تا دست داشت دامن همت رها نكرد



در راه دوست از سر كون و مكان گذشت

وز بذل جان خویش درین ره، ابا نكرد



خالی نگشت كشور الا ز خیل كفر

تا دفع خصم دوست به شمشر لا نكرد



از پشت زین به روی زمین تا نیوفتاد

از روی غم برادر خود را صدا نكرد



[ صفحه 126]



ره را به خصم با تن بی دست بست، لیك

لب را به آه و ناله و افسوس وانكرد



دل سوخت زین الم كه به میدان كارزار

دشمن هر آنچه تیر به او زد خطا نكرد



ام البنین كه مظهر صبر و شكیب بود

غیر از فراق، قامت او را دو تا نكرد



غافل ز مهر دوست «مجاهد» مشو، بدل

لطفی كه دوست كرد به مس كیمیا نكرد



شعر از: «محمدعلی مجاهدی»



[ صفحه 127]